اکنون شما می توانید با نشان دادن این حقیقت که تعلق شما به مردم است و نه حاکمیت با اعلام آشتی ملی و عفو عمومی مقدمات تفویض قدرت و رفراندوم عمومی را فراهم نمایید. بارها اعلام کرده ام که من یک برانداز نیستم ولی وجدان دارم و یک ایرانی با افتخار هستم.
در صورت قبول پیشنهاد من بعد از عفو عمومی، وفاق و آشتی ملی شرایط برگزاری یک رفراندوم را برقرار می فرمایید.
در حکومتی که بر آمده از رفراندوم خواهد بود شرایط گفتگوی بین گروهی و ملی را فراهم بفرمایید.
Dear Presidents Biden, Xi Jinping, Modi, Putin and Prime Minister Johnson
I appreciated your hard work and the ability you showed in solving your country’s and constituents’ issues. Overcoming COVID19 disaster is a strong proof of your leadership. I know there are potential competition between your countries and constituents. Hence, I would like to draw your attention to this rivalry which could come to a dangerous global’ threat conclusion. At the moment the environment, social security and coherency are under a huge pressure. The global warming and environmental degradation lead us to the edge. Social coherency and poverty is another factor for this dangerous situation.
War and social unrest are eminent results of this unbalanced situation. Hereby I request your urgent attention to need for cooperation and support of a unified response to global threats and prevention of the unwanted.
Still we have time for finding a unified solution for these eminent dangers.
همین چند وقت پیش بود که صدای اعتراض شما به تشنگی و گشنگی خودتان و بچه هایتان را چه دردآور شنیدیم. هنوز صدای اعتراضتان خاموش نشده اعتراض به وضعیت موجود غنی ترین استان ایران بار دیگر شنیده شد.
دوستان گرامی باید تصویر درستی از سومدیریت واهمال مسئولین در این خطه را ترسیم نمود تا با شناخت مشکل به راه حل دست یافت وگرنه با حذف صورت مسئله فقط سرمان را زیر شن فرو برده ایم و مشکل نه تنها حل نشده است بلکه عظیمتر می شود تا متروپلهای دیگری رقم بخورد و یک فروپاشی رخ دهد.
من در هنگام انقلاب جهارسال داشتم ولی. درست است نخوردیم نان گندم ولی دیدیم دست مردم. یکی از آبادترین شهرهای ایران بعد از تهران پایتخت در زمان پهلوی خرمشهر و آبادان بودند که به مناسبت اهمیت سوق الجیشیک بسیار مرفه و در حد پایتخت در میان سایر شهرهای ایران رخ می نمود. اولین جایی که صدام به آن حمله برد و به تصور همراهی مردم خوزستان با او و تصرف یک هفته ای تهران به آنجا وارد شد خوزستان بود.
ولی همانگونه که بارها مردم شریف خوزستان ایرانی بودن خود را ثابت کرده اند. نه تنها آنها با متجاوزین همراه نشدند بلکه با غیرت و همت کم نظیر خود جلوی ارتش منظم عراق را با دست خالی گرفتند و حماسه خونین شهر و آبادان و شلمچه و… را آفریدند. به شرف این غیور مردان و زنان باید آفرین گفت.
چقدر استانداردهای دوگانه دنیا در برخورد با منافعشان و دفاع از مظلوم اینجا به چشم می خورد. در آن جنگ که هشت سال به طول کشید ایران مظلومانه و به تنهایی در برابر ارتشی که مورد حمایت همه جانبه غرب و شرق منظور بلوک شرق و غرب بود به دفاع پرداخت. آن زمان همین سپاه و بسیج و ارتش و نیروهای مردمی و نظامی وانتظتمی با اتحادی بی نظیر در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند.
همان وضعیتی که اوکراین در شرایط اشغال توسط روسیه به متجاوزان روسی نشان داد ایران به صدام نشان داد. وقتی که می بینید که من از اول اشغال تا کنون در کنار مردم اوکراین ایستادم به همین خاطر و ناحق بودن این اشغال بود.
بگذریم بعد از هشت سال جنگ تمام شد و تلی از خاکستر برای ایران به جا ماند حتی در این شرایط و از قبل از این هشت سال ایران تحت تحریمهای همه جانبه غرب قرارداشت. البته بهانه خوبی هم در دست آنان بود و آن حمله به سفارت آمریکا و اشغال آن توسط دانشجویان خط امام که یکی از اشتباهات بزرگ مسئولین بود رخ داد. من بارها به قواعد بازی اشاره کردم و در عالم سیاست سفارتخانه یک کشور خاک آن کشور به شمار می آید. این حادثه تلخ به مانند اعلام جنگ و اشغال خاک کشور آمریکا بود که هنوز این جنگ ادامه دارد و بعد از جهل و یک سال به مانند یک گناه نابخشودنی سایه اش بر ایران افکنده شده است.
قبل از حمله به سفارت ایران بالای سقف مدرسه علوی بزرگترین اشتباه انقلاب رقم خورد و در روز پیروزی انقلاب رقم خورد. و سران ارتش علی رغم وفادار بودن به بی طرفی در انقلاب و بر خلاف امان نامه ای که امام به آنها داده بود تیرباران شدند. به این ترتیب ایران بی دفاع و با از هم پاشیدن نیروی منظم دفاعی به نظر لقمه بسیار اشتها انگیزی می رسید.
بعد از تمام شدن جنگ و در شورای امنیت ملی ایران به این نتیجه رسیدند که با توجه به اوضاع نابسامان سیاست خارجی ایران هر لحظه احتمال تجاوز دیگر و اشغال ایران وجود دارد. بر اساس همین سیاست غلط تمامی شهرهای مرزی با بی توجهی مسئولین روبرو شدند.
همانطور که می بینید این اشتباهات دست به دست هم داده تا مردم را رو در روی همدیگر قرار داد. شعارهای مانند این که می گن آمریکا دشمنه دروغه و.. و آبادان عزاداریه تهران عروسیه و غیره به سیاستهای غلط که بعضاً به چهل و سه سال قبل می رسد مربوط می گردد. حال تکلیف چیست؟ آیا باید سرمان را زیر شن ببریم و با دادن فحش و فضاحت و فرافکنی دنبال یک دشمن خارجی بگردیم و یا اینکه با قبول مسئولیت به فکر چاره باشیم و مشکلات را با دندان تدبیر و بندگی واقعیات حل نماییم.
سیاست فرا افکنی و اختراع و ایجاد دشمن خارجی سیاست کوتاه مدتی است که در بلند مدت ترکشهایش با شدت و بی رحمی بیشتر به مسئول آن سیاست بر می گردد. شما با دادن فحش و انگشت در سوراخ مار کردنوترغیب بقیه بر علیه منافع ملی اتان به جایی نمی رسید و جز گود تر کردن گودالی که با دستان خودتان برای خودتان کنده اید به جایی نخواهید رسید.
به قول مهاتیر محمد رییس جمهور فقید مالزی یا باید با شاخ گاو بازی کرد و تبعات آن را پذیرفت و یا سیرش را دوشید و از آن منتفع شد. این که انگلیس و فراماسیونری مسئول همه بدبختیهای ما در طول تاریخ است چیزی جز بهانه ای کودکانه نیست. مگر ما صغیر هستیم که سرمان را گول بمالند و هیچ گونه مسئولیتی بر دوش ما نباشد. سوالی که باقی است این است که آیا ما حاضر به پذیرفتن اشتباهاتمان و جبران آنان هستیم و یا اینکه به این جنگ نا پایان کشورمان و امپریالیسم ، غرب و شرق و غیره ادامه می دهیم. من مثنوی صد من خواندم و نوشتم تو خواه پند گیر و خواه ملال.
با احترام و درود خدمت شیر مردان و زنان ایران زمین،
آیت الله عظمی خامنه ای
بار دیگر صدای عزتخواهی و اعتراض شما به مدیریت نادرست و ضعیف در برخورد با نیازهای اولیه انسانی شما به کوش دنیا رسید. شهبانو فرح به نیروهای نظامی و انتظامی گوشزد فرمودند به تساهل و تسامح. اینجانب بنده حقیر نیز از نیروهای مردمی عاجزانه خواهان عدم خونریزی و تحریب اماکن عمومی و آنچه متعلق به شما است می باشم. دوستان وضعیت دشوار و اوضاع ناگوار می باشد ولی خواهشمندم که اشتباه چهل و چهار سال پیش را به خاطر آورید و از هرگونه خونریری و تخریب اماکن عمومی خودداری نمایید.
اما روی صحبت من به آیات عظمی و آیت الله عظمی خامنه ای نیز می باشد. ما انقلاب نکردیم که بعد از دهه ها هنوز ژنهای خوب حاکم بر مال و ناموس مردم باشند . وضعیت معیشت مردم وخیم است و فساد دستگاهی بیداد می کند. شما اگر الگویی به مانند حضرت علی و نبی اکرم دارید میدانید که درخت که سر به افلاک می نهد ریشه در خاک دارد.
به حرف قدیمیها می رسیم که می گفتند گشنکی نکشیدی عاشقی از یادت برود. حضرت علی و حضرت محمد به خاکی و انسان بودنشان اذعان داشتند و در بر آوردن نیازهای اولیه انسان خاکی کوشا. کدام یک از اینهایی که دارای ژن خوب هستند یک دفعه دست نیازمندی را گرفته اند و گشته ای را سیر کرده اند.
سه سال پیش من این مقاله را نوشتم به عنوان what I learned from Persian (Iranian) history. اکنون بعد از سه سال پر از فراز و نشیب دوباره به عقب برمی گردم و به ده سال قبل موقعی که اولین مقاله را در این مورد نوشتم تغییرات مثبت و امیدوار کننده ای که در این سالها به وقوع پیوسته است را در نظر می گیرم می بینم که به عنوان یک ایرانی تا چه حد می توانم افتخار کنم به این عنوان و تا چه حد مدیون ملت بزرگ ایران برای تلاششان برای زندگی بهتر و رسیدن به دموکراسی و آزادی دارم.
ویروس کرونا و همه گیری به همراه طوفانهای اجتماعی و بحرانهای سیاسی هیچ کدام نتوانستند ملت ایران را از پای در آورند و به خون یکدیگر تشنه اشان کند و یک جنگ داخلی و یا انقلاب دیگری به راه اندازند.
ملت بزرگ ایران ممکن است که در چنگال مشکلات اسیر باشند ولی همانطور که قدیمیها می گویند از اسب آدمها می افتند ولی از اصل نه. برای نمونه در مورد همه گیری همه عکس العمل افراد و کشورهای دیگر را به یاد دارند. ولی کشورمان با تحریم ۴۲ ساله و علیرغم همه فشارهای غیر منطقی بعضی از دول خارجی همچنان با سر بلندی از کوره آزمایش بیرون آمدند و با حفظ شان و ارزش انسانی اش به ساحل آرامش برسد.
ملت ایران ثابت کردند که در مقابل مشکلات سر خم نمی آورند و با زبان ارعاب و خشونت و جنگ نمی توان با آنها حرف زد. فلذا با تغییرات پیش آمده در سطح جهانی این امید پیش آمده است که ملت ایران به مکانی که به آن تعلق دارد برگردد و با افتخار به جایگاه وزینی در دهکده جهانی دست یابد. دست مریزاد و فراموش نکنید که آینده درخشان و از آن شماست.
در مورد نهاد های مدنی و غیر دولتی باید به پیشرفت ادامه داد و فراموش نکرد که اگر ما از فساد بنیادین و دستگاهی و سو مدیریت صحبت می کنیم تنها راه فایق آمدن بر این معضلات ایجاد تشکیلات مدنی و غیر دولتی قوی منجمله مطبوعات آزاد و سایر نهادهای مدنی است. وگرنه ما به خودمان و نسلهای آتی باید جوابگو باشیم که چگونه از فرصتهای پیش آمده استفاده نکردیم و آنها را سوزاندیم.
The person who took this criminal act claimed this act was in the name of Islam and God. I would like to draw your attention in this true story. Mohammad went to mosque from a routine passage by side that passage. There were a home whose occupant was an old Jewish lady. Her sun and husband were killed in the fight with Islamic forces. This lady used to throw rubbish at Prophet Mohammad. This occurrence happened routinely. Till our Prophet went through that passage and that lady haven’t thrown any rubbish to Prophet for a week. Prophet asked about her and recognised that lady got sick. Immediately he went to her and she was surprised. She asked him why he went to her. Our Prophet told her she used to throw rubbish at him and because she didn’t do that as usual. He recognised there were going some thing wrong. Hence he came and asked her what was wrong.
I believe with the comparison of those stories we recognise to some what we follow the Prophet custom and tradition. Based on my knowledge there dose not exist any photos or pictures of Prophet Mohammad.
With respect to all heroes who felt in their blood for serving a precious cause and their believe.
May God bless Humanity by the peace, love and harmony.
با عرض احترام لازم می بینم که نکاتی را به منظور اصلاحات ریشه ای نظام جمهوری اسلامی ایران خواستار شوم. همانطور که مستحضر حضور جنابعالی می باشد مردم ایران در تحت فشار شدید هستند و به همین منظور استدعای توجه شما را به لزوم نو آوری و روشهای نوین مدیریتی و استحکام اقتصادی ایران را خواهانم. مردم گرسنه اند و فحشا بی داد می کند. آمار طلاق و جرم و جنایت به صورت تصاعد هندسی بالا می رود. یاد حدیثی از مولایمان علی (ع) می آفتم که وقتی که فقر از دری وارد شود از در دیگر ایمان خارج می شود.
در این موقعیت استفاده از نیروهای خادم ملی واجب است. جناب آیت الله عظمی خامنه ای شرایط حال بهترین شرایط برای وثوق ملی واعلام آشتی ملی است. اگر شما با درایت خویش طرح وفاق و آشتی ملی را بیان کنید که در آن طرح ضامن اجرایی نیز پیش بینی شود و از همه آحاد وگروههای ایرانی ( مجاهد گرفته تا سلطنت طلب و حزب الهی گرفته تا جنبش سبز) دعوت به همکاری برای بازسازی ایران و تلاش برای ورود ایران به دنیای تجارت بین المللی بفرمایید دستهای بی شماری برای آبیم با شما دراز خواهد شد. برای شروع این وفاق ملی خواهان از حصر خارج شدن آقایان موسوی و کروبی و بانو رهنورد می باشم.
پیشنهاد من این است که برای نشان دادن حسن نیت جمهوری اسلامی ایران و نشان دادن برادری ملی زندانیهای امنیتی وسیاسی را با عفو ملی از زندان آزاد نمایید و با دادن عفو سراسری از تمامی جنایات و جرایم سیاسی که در گذشته انجام شده است چشم پوشی فرمایید و با بخشایش گزشته راه را به روی آشتی آینده باز کنید. این درخواست را دارم که به مانند پیامبر که بنا به اعتقادات ما تنها صاحب کتابی بود که بشریت را نفرین نکرد شما هم با گذشت و شکیبایی ببخشید و فراموش کنید و اجازه ظهور جوانه های دوستی و گفتمان بین نیروهای ملی ایرانی را فراهم آورید.
گذشته هر چه قدر هم که تلخ و بد بوده است در گزشته است و با بخشایش دینی و عفو برادرانه می توانید نیروهای متفرق و بعضاً معارض را به وحدت دعوت نمایید و همانطور که امام وحدت کلمه در جامعه ایرانی را محقق ساخت شما نیز با توانی مثال زدنی به وحدت کلمه در جامعه خدمت نمایید. جناب آآیت الله عظمی خامنه ای ایران ما امروز از هر زمان دیگری بیشتر نیاز به وحدت و حضور مردم در تعیین سرنوشت خودشان را دارد و شما این موقعیت استثنایی را دارید که باعث این وحدت شوید و نام خود را در دل ایرانیان جاودانه سازید.
جناب آیت الله عظمی خامنه ای بخشش از بزرگترهاست و اگر ملتی این بخشش را از رهبران خود دید آنوقت است که می تواند روی روشنی را بعد از سالهای سخت و گذشت از تونل زمان بیبیند و شادی و خوشبختی را در آغوش بگیرد.
در این مقاله به موضوع باز پروری و امکان برگرداندن بزهکار به جامعه که از اهداف تعریف شده برای قوه قضاییه در جمهوری اسلامی ایران می باشد می پردازم. باز پروری بزهکار وقتی امکان پذیر است که او وجود فیزیکی داشته باشد و بتواند به زندگی اجتماعی برگردد. وقتی که ماحکم قتل کسی را صادر می نماییم اعدام به صدور حکم قتل عدالت نموده ایم به دلایلی که در ذیل آمده است.
۱. اگر هدف از اعدام تنبه به معنای بازپروری انسان و برگرداندن او به جامعه است اولین مغایرتش عدم توازن قانونی در این حکم است. اگر این مجازات به ازای جانهای از میان رفته باشد به هیچ وجه دلیل عرفی و شرعی برای از بین رفتن یک جان دیگر حتی جان یک قاتل نمی باشد. چرا که همه می دانند که جانی که از بدن خارج شد نمی توان به بدن برگرداند. در نتیجه با حکم قتل یک قاتل، مقتول(ها) را نمی شود زنده کرد. در صورتی که با بازپروری یک قاتل و بزهکار می توان از او برای جلوگیری بزه مشابه استفاده کرد و با نشان دادن عدل عرفی و شرعی نه تنها یک جان را نجات داد و به جامعه برگرداند بلکه جانهای زیادی را به تبع آن نجات داد. اینجا لازم به ذکر این مطلب می دانم که من مخالف مجازات و تنبه افراد بزهکارنیستم . ولی تنبه باید هدفمند و موثر باشد نه بر اساس انتقام و احساسات فردی.
۲. چه نتیجه ای از اعدام قاتل برای مقتول و یا خانواده او حاصل می شود. آیا با مجازات اعدام مقتول زنده می شود و آیا هیچ منفعتی برای جامعه و یا خانواده مقتول قابل تصور است جز اینکه از لحاظ احساسی خانواده مقتول و یا بخشی از جامعه با تصور به مجازات رسیدن قاتل ارضا شوند. در صورتی که حق الناس با این مجازات به زیر سوال کشیده می شود چرا که کسی که باعث از بین رفتن جان فرد یا افرادی شده است گرانبهاترین ملک غیر منقول یک نفر یا چند نفر را زائل کرده است و اگر به عنوان مجازات جان او را که ارزشمند ترین دارایی اوست از اوبگیریم چه قدمی در جهت احیای خسارت وارده در وحله اول انجام داده ایم و آیا جز خرابتر کردن اوضاع و رساندن پرونده به نقطه غیرقابل برگشت کاری انجام داده ایم.
۳. آیا با زنده نگه داشتن این فرد و استفاده از او برای جبران خسارت وارده که گرفتن حق حیات و ارزشمند ترین دارایی یک انسان می باشد می توانیم به عدل در مجازات این فرد بزهکار پی ببریم. بله اگر به فرد این فرصت داده شود که به بازپروری و بازسازی خود بپردازد و به جامعه برگردد می توان نه تنها جان یک انسان دیگر (فرد قاتل) را نجات داد بلکه چه بسا جانهای افراد دیگر را از تباهی و زائل شدن نجات داد.
در مجموع من در این مقاله به تبعات حکم اعدام و نتیجه آن برای خانواده مقتول(ها) پرداختم و سعی کردم به سئوال عدالت در حفظ حق الناس از لحاظ شرعی و عدالت در حکم اعدام از لحاظ عرفی بپردازم.
یکی از دلایلی که اکثر مخالفین از لحاظ عرفی می آورند که من توضیحات شرعی آن را نیز در ذیل می آورم این است که دستگاه قضا همانطور که از اسمش معلوم است برای ایجاد عدالت به معنای تنبه برای آموزش و برگرداندن بزهکار به آغوش جامعه و رفع مشکلات و معضلات جامعه به وجود آمده است و نه بر اساس مجازات به معنای گرفتن انتقام و مقابله به مثل ایجاد شده است.
اعدام مغایر با این اصول مجازاتی است که برای یکبار و غیر قابل برگشت است. اینجا چند نکته موجود است که در هر مقاله یک به یک به آن می پردازم.
اعدام برای مجازات یک مجرم به قاضی این وظیفه خطیر را می دهد که با دانستن این که بسیاری از مجهولات در مورد یک بزه هیچ گاه روشن نمی شود یعنی دانش دنیوی که بر اساس فطرت این دنیا ناقص است و با دانش به اینکه حکم محکومیتی که صادر شد جای هیچگونه برگشت و جبرانی را ندارد و کسی که از دنیا رفت را نمی شود به این دنیا آورد این حکم را به امضا در آورد. بدین معنی وقتی که قاضی حکم اعدام کسی را صادر می کند یک چک سفید امضا را صادر می کند که در هر زمانی وجدانش و دستگاه قضا می تواند آن را به اجرا بگذارد . این مسیولیتی است که فردی که با شمایل انسانی در این دنیا آمده نمی تواند عهده دار شود. چرا که از لحاظ قانونی افراد در حد توان خود اختیارعمل دارند. و این اصل بین المللی قضاوت زیر پا گزاشته می شود که دستگاهی که باید عدالت را اجرا کند به قاضی خود اختیارات فرا قانونی و مغایر با عرف و شرع می دهد.
این بدین معناست که اختیارات قانونی معوضه به افراد باید با توانایی قانونی فرد مطابقت داشته باشد.
به نام خدا من در هفت سال پیش این مقاله را نوشتم . به عقیده من امروز هم این مقاله می تواند مورد استفاده قرار گیرد. لابد می پرسید که در آن زمان برجام چه نفعی برای مملکت داشت که ما بخواهیم وارد مذاکرات دیگری بشویم. اول از همه برای رفتن پیش قاضی طرفین دعوا باید به آن محکمه بروند. اگر برجام هیچ نفعی نداشت حداقل منفعتش دوری از رویایرویی نظامی در منطقه و ایجاد یک درگیری نیابت از سوی قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای که بالقوه توانایی تبدیل به جنگ جهانی سوم را داشت می باشد. اگر سیاست منطقه ای و جهانی شما با سیاست و جهت گیری دستگاه وزارت خارجه اتان همسو نباشد کوچکترین شانسی برای موفقیت در دنیای امروز ندارید. موفقیت بزرگ برجام همسو کردن این دو جهت گیری بود. به همین دلیل هم حریفان سیاسی به تخریب این روابط کوشا بودند. ما بعد از انقلاب سیاست یکپارچه و کلی در مسایلی مانند منافع ملی نداشتیم. بحث جدایی سیاست از دین به همین منظور پیش می آید که یا شما باید بر اساس منافع ملی حرکت کنید و یا بر اساس مصالح ایدئولوژیک. شعار غلط و بسیار منحرف کننده و خطرناک که امام می داد که اقتصاد مال خر است نمونه ای از این گونه تضادها می باشد. من امام را به عنوان یک رهبر و انسان قبول دارم. همانطور که در مکتب او هیچ کس کامل و ایده آل نبود و بشر را جایز الخطا می داست. من این شعار امام را یکی از خطاهای او می دانم. وقتی که تفاوت این دو روش مخصوصاً در زمانی که با هم تداخل می کنند روشن نباشند همین مسئله پیش می آید که ما شاهدش هستیم. یعنی به هرز رفتن نیرو و صرف هزینه هنگفت برای یک معاهده بسیار موفق. چه چیزی باعث به وجود آمدن شکست برجام شد. ما تجربه شکست قراردادی شبیه آن را هم در سال ۲۰۰۳ داشتیم که در آن همان سیاست چند دهه اخیر مانع از دست یابی به صلح پایدار از بین رفتن یک فرصت بین المللی شد. در آن زمان اروپاییها خاطی بودند و از قرارداد خارج شدند و در این زمان آمریکاییها. و در طول تاریخ همه مصیبتهای ما از انگلیسیها است و سایر توجیهات که به پشیزی نمی ارزد. ما باید تکلیف را روشن کنیم که آیا ما می خواهیم هزینه یک سری سیاست اشتباه خودمان را بدهیم یا با قبول سهم خود در شکست به یک بلوغ فکری برسیم که باعث پیروزی مداوم توانمندی دائمی ما می شود. شما برای به دست آوردن هر چیزی باید هزینه ای پرداخت کنید. بدون رنج گنج میسر نمی شود. بنابر این باید بدانیم که بدون اینکه تصور روشنی از هدف نهایی و صورت مسئله داشته باشیم نمی توانیم که به نتیجه مطلوبی برسیم. دلیل موفقیت سیاست انگلیس در طول قرنها تداوم و تکامل آن در قرون متمادی است. شما بعد از حدوداً چهار دهه که تاریخ مصرف حکومت در ایران است می خواهید که حکومت را تغییر بنیادین بدهید. تا حکومتی می آید که نزج اجتماعی بدهد و یک دستگاه سیاسی ایجاد کند باید عوض شود چرا که تداوم یک حکومت باعث ایجاد یک امنیت که لازمه پیشرفت می باشد می شود. و شما با این تصور باطل که اینها که بروند یک حکومت بهتر ایجاد می شود تمامی منابع جامعه را از بین می برید. بله از ماست که بر ماست. ما اگر خودمان به خودمان رحم نکنیم و منافع خودمان را پاسداری نکنیم هیچ ناجی خارجی نمی آید تا تنبان ما را بالا بکشد. قرنها به دنبال یک توهم جامعه ایده آل تمامی فرصتهایمان را سوزاندیم در صورتی که در واقعیت هیچ حکومتی ایده آل نیست و حکومتهادرا باید مجبور به اصلاحات کرد. بنابراین اگر ما در سیاستهای خود شکست خورده ایم باید آن را در جهانبینی و نگاه خود به دنیا جستجو کنیم نه در طمع و آز بیگانه. با عذر از استفاده از این مثل و گرنه تا قیامت خر همان خر است و پالانش فقط عوض می شود. ما جنگجویان خوبی هستیم ولی باید یاد بگیریم که قهرمانان صلح نیز باشیم و در پناه صلح منطقه ای و جهانی به پیشرفت درازمدت و پایدار برسیم. ارادتمند، هوتن دهبنهء
In the Name of God I would like to draw your attention to history of our religion. Imam Ali and our great prophet are the first people who consider the rule of law and teaching of God in their life. They consider themselves equal with any people in the street. Exactly they are people who lead by setting high bars and best examples. This means any person who would like to follow their custom is equal with any people in the street in front of law. Therefore king and burglar are equal in front of law. I would like to explain another story of considering the long term benefit of nation by signing the peace deal in the Ohod fight through our great prophet. There are several instances in that our prophet chooses peace instead of confrontation. Any Moslems knows that Imam Ali the righteous was 99% forgiveness and 1% fight. Hence any leader can choose peace instead of war. Our nation does not scare to fight but we are always a peaceful nation and our symbols are peaceful. Selection between destruction of a regional war and peace is a logical choice base on our law, teaching of God and our custom. This is true that there were a scenically relationship between Iran and west however it does not mean that this relationship should last forever. In our era everything is interconnected and nations have connection with each other. If our world is dependent on usage of electricity nobody say we use American electricity. Everybody respect Edison for his courage and service to humanity. But using this discovery is a necessity not a luxury. If anybody abuses one side of the relationship this would show the weak point of that side. You could not shift your responsibility toward your nation and country to other side of this equation. May God bless Iran with peace love and harmony. Hootan Dehbonei
خواهشمندم با نشان دادن عدل دینی و بر حسب صلاح مملکت ونظام با دستور حکومتی و اعمال نفوذ ااز اجرای اعدام سه جوان مذکور به طور اخص و به طور عام مجازات اعدام از قوانین جمهوری اسلامی ایران که عمده مردم خواهان آنند جلوگیری نمایید.
اینجانب تذکری را لازم است بدهم در مورد حذف مجازات اعدام در قوانین ایران. برحسب اطلاعات من در مورد این مبحث کارهای کارشناسی در قوه قضاییه و مجلس صورت گرفته و تغییر مجازات اعدام به انواع جزاهای دیگر مطلبی نو نیست. لطفاً از موقعیت پیش آمده استفاده نموده و با حذف مجازات اعدام که باعث اغتشاشات و زخمی شدن مردم می شود بزرگی و عطوفت دینی را در عمل به اثبات رسانید.
با توجه به پیشینه این موضوع و حساسیت موضوع و نتایج وخیمی که این نوع اعدامها در وضعیت امنیتی و آرامش جامعه دارند خواهان لغو مجازات اعدام نه تنها در موارد خاص بلکه به طور عام می باشم.
من در مقاله قبلی به مقوله شایسته سالاری پرداختم. و اما چرا گزینه شایسته سالاری یکی از بهترین گزینه ها برای جامعه متعالی و رو به رشد است. وقتی که هرکس به تناسب منفعتی که به جامعه می رساند از جامعه منتفع شود این به عنوان بهترین انگیزه برای بهتر شدن و تعالی جامعه می باشد. چرا که افراد به یک میزان و با یک معیار سنجیده می شوند. و ملاک اگر بر بهره وری و منفعتی که به جامعه می رسند باشد این معیار به اندازه کافی قابل انعطاف می باشد که چتر بزرگی را برای میزان و سنجش سهم افراد از منابع را داشته باشد.
به نظر من این راه حل حلقه گم شده میان سوسیالیسم و کاپیتالیسم می باشد که می تواند منجر به ایجاد یک تئوری جدید شود. این بدین معناست که ارزشهای یک گروه و در این مورد خاص اجتماع با هویت شخصی و فردیت تک تک افراد جامعه در ارتباط قرار می گیرد. بدین معنا که هر کدام از ارزشهای اصولی و بنیادین جامعه بشری که تاکنون تعریف شده اند به نحوی منطقی با یکدیگر تعریف می شوند و نه جداگانه. و به عبارت دیگر از خوبیهای هر دو تئوری برخوردار شویم و از نقاط ضعف آنها دوری جوییم.
این به شرطی است که بهره وری در معنای واقعی و به قول بازار ارزش روز سنجیده شود. این امر مانع از اختلافات قومی و جنسی و مذهبی و توانایی جسمی و روحی و غیره می شود. چرا که معیار براساس هیچ گونه سنجش تبعیض برانگیزی بنا ندارد و پایه اش بر اساس منفعت جمعی و نه یک گروه و یا فرد خاص می باشد. در ضمن بهره وری افراد را می توان بر اساس گروهی که به آن تعلق دارند و شرایطی که آن گروه دارد تعیین کرد و نه بر اساس معیار های کلی و بدون دقت. این به این معناست که تعریف بهره وری بسیار جزیی و دقیق است و به صورت قابل انطباق با شرایط هر فرد و گروهی که آن فرد به آن تعلق دارد می باشد.
وقتی که بهره وری به صورت جزیی تعریف شود دیگر هیچ گروهی بر گروه دیگر برتری ندارد چون همگی به میزان توانایی اشان در سازندگی و پویایی جامعه شریک می باشند و یک معیار سنجش نسبی به عنوان اصل شناخته می شود و نه یک معیار مطلق. چرا که هرگاه معیار مطلق بنای کار شود جای تعابیر خاص از آن هم باز می شود و پای تبعیض و فرق و اختلافات باز می شود. در صورتی که اگر میزان سنجش یک اصل نسبی و نه مطلق باشد قابل تسری به تمام امور است و در ضمن دست قانونگذار باز است که با توجه به شرایط زمان و دیگر متغیرها به همراه تواناییهای حرفه ای خود قوانین را بگزارند و اجرای این قوانین نیز راحت تر است چرا که قوانین براساس واقعیات و نه ایده آلها و شرایط خاص در نظر گرفته شده و چون قانون سیال است و بر اساس متغیرها شکل گرفته شده است توانای پوشش نیازهای گروه بیشتری را دارد.
میتوان بهره وری را بدون در نظر گرفتن تبعیضها تعریف کرد که شامل تعریف گروهی برای هر گروه خاص و نه یک تعریف کلی برای تمامی گروهها کرد. چرا که گروهها شرایط خاص خودشان را دارند و لزوماً بهره وری یک گروه در آن گروه خاص معنا می پذیرد. چرا که برای سنجش درست شما سیب را با سیب و پرتغال را با پرتغال مقایسه می کنید و سنجش سیب و پرتغال امری عبث و خلط مبحث است. این امر می تواند از بعضاً ناآگاهی و یا تمایل به سواستفاده از مفاهیم باشد.
این به این معنا نیست که جامعه گروه بندی و طبقه بندی شود و افراد حق رفتن به گروههای عالی تر و مقامات بالاتر را ندارند. و افراد در هر گروهی که به دنیا آمدند در همان گروه نیز از دنیا خواهند رفت. بلکه به این معناست که هویت فردی و جمعی شخص در رابطه ای مستقیم با منفعت آن شخص از منابع اجتماع دارد و به میزان بهره وری و میزان انتفاعی که به جامعه می رساند می باشد. بر اساس این تعریف افراد توانایی تغییر در وضعیت شخصی خودشان را بر اساس تاثیرات مثبتی که در جامعه می گزارند را دارند. و آنها بر اساس لیاقت فردی و نه بر اساس حق خدادادی که با آن به دنیا می آیند سنجیده می شوند.
من صراحتاً اعلام می دارم که موافق هیچ گونه حقی که براساس تولد باشد نیستم و ارزش افراد را به لیاقت فردی و اکتسابی و انتخابی و نه براساس انتسابی و ژنتیکی می دانم. چه بسا افرادی که با سو استفاده از مقام و موقعیت خود شایستگیهایشان را زیر سوال می برند و چه افرادی که در کوره امتحان لیاقت و شایستگی خود را ثابت کرده و به مانند گلهای زیبا از میان گنداب و مرداب شکوفا می شوند.
از لابلای صحبتهای من حتماً متوجه شده اید که من احترام خاصی برای امام و انقلاب داشته و دارم و خواهم داشت. ولی بد نیست که به حرفهای علیحضرت رضا پهلوی هم گوش بدهیم و قضاوت با شماست. من به صراحت عرض می کنم که انقلاب را ناشی از میل به تغییرات و تحولات اساسی در روابط اجتماعی می دانم.
ولی به نظر من این تحولات وقتی بنیادی است که توامان با گفتگو و اصلاحات آرام باشد و نه با خونریزی و تخریب. چرا که از خونریزی جویهای خون و از تخریب چرخه کین و خونخواهی به وجود می آید. فلذا باید دانست که هر گونه تغییری وقتی دایمی و پابرجاست که اصولی که برای آن خواستار تغییر نظام و حرکت به سوی آن هستیم اول از همه خودمان به آن پایبند باشیم و تحت هیچ شرایطی از آن تخطی ننماییم.
سوال است که در طول تاریخ حرکات اجتماعی فراوانی برای تغییر به وجود آمده است ولی خر همان خر است و فقط پالانش عوض شده. دلیلش این است که در طول زمان مظلوم که بر علیه ظالم قیام کرده خودش به ظالم تبدیل شده و نیاز بوده که مظلومین دیگر او را از تخت قدرت به پایین بکشند. چرا که واعظ غیر متعظ مانند کار بدون ثمر و یا درخت بدون بار و میوه می باشد. چرا که افراد بعد از رسیدن به قدرت از شرایط بازی که آنها را به قدرت رسانده عدول کرده و به بازی با شرایط قدیم ادامه میدهند .
اگر ما به اصل سازندگی و عدم خونریزی و برابری نه به معنای وارداتی آن که همه از هر نوع نعمتی باید برخوردار باشند بدون اینکه زحمتی بکشند، و یک عده کارکنند تا عده دیگر را روزی دهند. ما باید به شایسته سالاری و ارزش به افرادی که ارزش افزوده ای را برای جامعه می آورند به نسبت تلاششان داشته باشیم. این بدین معناست که همه اقشار جامعه حق داشتن و براوردن نیاز اولیه خود را باید داشته باشند و یک رفاه اولیه باید در جامعه فراهم شود.
ولی این به معنی ایستایی و سکون جامعه در این نقطه نیست بلکه به معنی شروع اصلی نقطه بالیدن و پرورش جامعه است که بعد از رسیدن به این نقطه هر کسی باید بر اساس شایستگی اش از نعمات و منابع جامعه بهره مند شود. یعنی حق همزیستی و و احترام به هم باید در یک جامعه به عنوان اصل اساسی پذیرفته شود ولی افراد باید به نسبت بهره وری و ارزش افزوده ای که ایجاد می کنند از منابع سهم ومنفعت ببرند.
متاسفانه ما شاهد افراط و تفریطهایی در این زمینه د ر جامعه بشری بوده ایم. چرا که همانگونه که همه افراد جامعه باید در پویندگی و بالندگی آن سهیم باشند همانطور هم افراد نباید تصور کنند که جامعه به دیگران و یا به آنها حق سواستفاده از زحماتشان را میدهد. این بدین معناست که اگر که شما بنا بر اصل حقوق بنیادین بشر از حقوق اولیه بشری بر خوردار شوید داستان به همین جا ختم نمی شود و جامعه باید بسترهایی را فراهم کند که همه اقشار جامعه علیرغم رنگ جنس و قومیت و شرایط جسمانی و روحی حق شرکت در پویایی و بالندگی جامعه را داشته باشند و به نسبت مشارکتی که در این امر دارند از منابع سهمی برایشان در نظر گرفته شود.
دریک جامعه شایسته سالار هیچ فردی فراموش و عقب نگه داشته نمی شوند و در ضمن به هیچ فردی اجازه تخطئه و تجاوز به حریم دیگران داده نمی شود. به عبارت دیگر هرکس در جای خودش قرار می گیرد و هیچ کس جای دیگری را اشغال نمی کند.
به امید روزی که با شایسته سالاری و با احترام به حقوق بنیادین بشری جامعه ای در خور زیستن برای خودمان و همه اقشار دیگر اجتماع بنیان نهیم.
بیایید تا کینه ها و تفرقه ها را با خاک وطن غسل داده و فراموش کنیم. در اجتماع اگر هر گروه و مرامی بخواهد راه خودش را برود و سی خود عمل کند دیگر اجتماعی و گروهی باقی نخواهد ماند. بنابراین در ممالکی که اتحاد خود را حفظ کرده اند نقاط قوت و مشترک بزرگ و نکات افتراق و منفی به منصحه فراموشی سپرده شده است. این به معنی خیانت به ارزشها و تسلیم نیست بلکه به معنی تعالی و خدمت به مام میهن است. این یک از خود گذشتگی بزرگ از طرف فردی که پدرش در تبعید جان خود را از دست داد و بسیاری از خانواده اش در میدان این تفرقه جهنمی شهید و کشته شدند می باشد.
در طرف دیگر این معمامله یک چریک فداکار و جنگ دیده و زخم خورده می باشد. هر دو طرف صدمات زیادی متحمل شده اند و به حق می گویند که خدمتگزار این ملک و مام میهن می باشند. اگر من از طرف خودم و سایر مشروطه خواهانی که خواهان پایان این تفرقه مملکت سوز و ویرانگر و اتحاد میان دو عنصر نگه دارنده مملکت یعنی تخت و دین می باشند برای ایناست که من به میهن دوستی و از خود گذشتگی این دو سرور گرامی ایمان دارم. من بارها صحبت از رد خشونت و خونریزی و دعوت به اتحاد و اتفاق جمع ایرانیان نموده ام. من هیچ گونه ماموریتی نه از شاهزاده رضا پهلوی دارم و نه از طرف آیت الله عظمی خامنه ای بلکه به عنوان یک مشروطه خواه و وطن پرست علاقه به گفتمان بین طرفهای متخاصم دارم. به امید روزی که همه در کنار هم با هر مرام و عقیده ای در حفظ مام میهن از هر گونه تفرقه و کینه دوری ورزید و با ایثار و اعتقاد به اتحاد در یک جبهه برای صلابت مام میهن و سرافرازی آن مبارزه کنیم.
As you may recognise I have already provided some information about COVID19. Now I would like to draw your attention to above link to get known with essential Australian Government/ ATO support for the businesses in this crisis. This is essential to realise that Government is by nation side to tackle the common issues and no one left / leaves alone. As everyone recognise overcoming this pandemic needs a huge cooperative approach amongst the government and nation.
I am a true believer of Humanity. I believe in the global village and unity of humanity. We are part of big family with the functionality of a body. All of us are on board of the only ship called Mother Nature. I believe the truth behind the warning signs Mother Nature shows; like COVID19 clarifies we reached the edge in our civilisation. We should decide between two choices either we can work together with peace love and harmony or we choose our own way and tear up unity.
In first scenario we work together to fight and challenge any global and local security threats. Any issue and dilemma perceived as a group problem not individual problem. Any one try their best to work in a team to tackle it and no one leaves alone by the human society. We cultivate the power of cumulative strength of humanity which is indefinite and we can pass any hardship. This community and body consists of individuals with their own identity and rights and responsibilities. The limitation of individual’s freedom got defined by the boundaries which don’t overlap others.
In the second scenario we choose not to collaborate and ignore the warnings signs of a huge catastrophic natural disaster. In this case we loose the opportunity of the one time given to human civilisation after millions years of Evolution. Some of us can survive and the human civilisation will disappear with all its own achievements and failure. The new era of evolution will begin and everything renew and repeats. The problem with this case is that maybe there would be no second chance for humanity to thrive. It means there is a high risk that no one can pass the natural selection challenges this time because of extreme conditions.
As you could see in these scenarios with the power of our civilisation we comes to a point in that we realise that all of us are in one ship at ocean with extreme hurricane. Either we work together to thrive together or we choose to select our own way and separating from each other. When a predator attacks in Mother Nature he / she tries to separate the weakest and sickest from the Hurd and then kill and eat victim. Although in a ship at sea with extreme hurricane there is a huge chance that nobody survives if we seperate from each other.
As I mentioned above I believe in the human spirit and it would define our response to this question. Can we work together and tackle the hurdles in front of us together?
May god bless humanity with blessings peace love and harmony.
خیلی وقتها من به نکات جالب و آموزنده ای از گوشه وکنار بر می خورم که می بینم چه قدر آموزنده و پر از مطالب گوناگون و سوال برانگیز هستند. من اعتقاد دارم که همه حرفها باید اجازه بازگو شدن داشته باشند و شنونده باید عاقل باشد. منظور من این است که باید حتی در شرایطی که طرفمان به ما دشنام می دهد لحظه ای تعامل کرد و اجازه داد که صحبت تمام شود بعدتر مورد آن تصمیم گرفت. این به این معنی نیست که شما با گوینده و حرف اوکاملاً موافق هستید بلکه به این معنی است که شما به درجه ای از بلوغ فکری رسیده اید که با درایت نکات قابل قبول را قبول کرده و از آن استفاده نموده و نکات غیر قابل قبول را نقد کنیم. این به این معناست که می شود ادب را از بی ادبان آموخت . به این معنا که اگر به نکاتی برخوردیم که خوشمان نیامد و یا با مذاقمان جور در نیامد شمشیر را از رو نبندیم و قصد تادیب طرف مقابل را داشته باشیم. بلکه از آن نکات دوری جوییم.
من آموخته ام که آنچه را برای خود نمی خواهم برای کسی دیگر نیز نخواهم و چیزی را که برای خود می خواهم برای همه بخواهم. منظور از صحبتهای بالا ویدیو کلیپی است که در این پست مشاهده خواهید کرد. خواهشمندم همانطور که دوست دارید شنیده شوید به دیگران اجازه طرح صحبتهای نه چندان خوش آیند را بدهیم چرا که این گونه می توانیم از هم یاد بگیریم به جای آنکه همدیگر را حذف کنیم با یکدیگر رشد کرده و جامعه پویایی را تجربه خواهیم کرد. من اینجا با صراحت بیان می کنم که با بعضی از صحبتهای آمده در این کلیپ مخالفم چنانچه با مواردی از آن هم موافقم. بیایید یک دنیای رنگی را تجربه کنیم با جهان بینی رنگی که در آن رنگها همدیگر را حذف تمی کنند بلکه همدیگر را کامل می کنند. آنچه در بیرون ما میگذرد آینه درون ماست. سالها شنیده ایم که با عوض کردن طرز نگاهمان به دنیا آن را به نوعی دیگر تجربه خواهیم کرد. ولی چگونه؟ جواب شما در پست من امروز آمده است.
امروز به پستی برخوردم که اشاره به پذیرش دستور الهی و آمادگی برای مرگ اشاره می کرد. لازم به تذکر است که من هم به خدا ایمان دارم و نیازی به تذکر ندارد که از مرگ هم ترسی ندارم. ولی ایمان من به خدا برای زندگی بهتر است و نه برای نابودی خودم و خدای نکرده انسان و یا انسانیت. خیلی جالب است که همه مومنین و دینداران بر این باورند که افرادی که خودشان را از میانمی برند مومن به دین از دنیا نمی روند.
بنا براین باور نه تنها افرادی که خودکشی می کنند مومن واقعی نیستند بلکه افرادی که دیگران را به این کار به طور مستقیم و یا غیر مستقیم تشویق می نمایند باور باطنی به مذهب و اعتقادی به خدا ندارند. تمایل به بقا در نهاد آدمی وجود دارد و حسی که با انسان به وجود می آید نمی تواند شیطانی و حس بدی باشد. دین برای کمال انسان آمده است و نه برای نابودی آن. و لذا هرگونه تمایل و یا تعلیمی که تجویز به از بین بردن انسان/های دیگر می کند نمی تواند تعالیم الهی باشد.
بنابراین قدرت در بقا و حفظ آن می باشد و نه در نابودی و مرگ. افرادی که دیگران را به سمت وسوی نیستی رهنمون می شوند دانسته و یا ندانسته در جهت عکس دین و مذهب حرکتمی کنند.
با عرض تبریک سال نو خدمت ملت فهمیده و هوشمند ایران
نوروز امسال را مانند سالهای دیگر جشن می گیریم البته با رعایت نکات ایمنی برای حفاظت از سلامت و ایمنی خانواده هایتان. درسته که من از نیم کره جنوبی و کیلومترها دورتر برای شما این پیام را می فرستم . ولی خودم را در میان شما احساس می کنم. دوران دوری کوتاه است و انشاالله پایان دوریها و برگشت به خانه نزدیک است.
نوروزتان پیروز و هر روزتان نوروز، دست مریزاد، ممنون از اینکه تا ابد در قلب ما هستید.
امروز یک پیام در تلگرام دریافت کردم که باعث شد در پیام نوروزی خود آن را بیاورم. دست مریزاد عزیزان کادر پزشکی اعم از دکتر تا آبدارچی بیمارستانها و تمامی خادمان اجتماعی اعم از نیروهای نظامی و انتظامی و سایر خادمین . نام خود را در قلب تک تک جامعه ایرانی کاشتید و چه خوش درخشیدید. با عرض سپاس از تمامی خادمین راستین این ملت بزرگ.
پیشاپیش نوروز باستانی را خدمت ملت و دولت ایران تبریک می گویم. متاسفانه نوروز امسال را با شرایطی سخت و ناراحت کننده آغاز خواهیم کرد. البته در پستهای قبلی به این موضوع اشاره کردم که سعدی در قرنها پیش به درستی به یکپارچگی و دهکده جهانی اشاره کرده بود. فرهنگ ایرانی دارای سابقه و قدمت زیادی است. ما به فرهنگ مکتوب حداقل هزاران سال قدمت داریم. و جشنهای نوروزی در طول سالیان دراز برگزار گردیده است.
با احترام خدمت مسئولین محترم و آیت الله عظمی خامنه ای خواهشمندم که به مناسبت عید و دادن عیدی به خانواده های زندانیان در بند گام را از مرخصی دادن پیش گذاشته و عفو دربندان را خواستارم. با نشان دادن عفو و رحمت دینی و اعتقادی راه را برای آشتی ملی و مبارزه منسجم با یک دشمن مشترک که ویروس کرونا می باشد فراهم نمایند.
ایران ما به اندازه کافی بزرگ است که تمامی ایرانیان را با هرنوع رنگ و قوم و اعتقاد و مذهبی در آغوش باز خویش گیرد.
سئوال این است که اکنون امسال را چگونه نو کنیم و تحویل سال نورا چگونه جشن بگیریم. پیشنهاد من برگشتن به اصل خودمان و گرفتن جشن با دادن هدیه به نیازمندان و شریک کردن آنان در جشن خود برکت را به خانه خود بیاوریم. اگر به پیشینه خود بنگریم اولین فرهنگی بوده ایم که در آن قربانی کردن موجودات زنده منع قانونی داشته و نه تنها توصیه نمی شده بلکه نفی و منع قانونی داشته است.
امسال این امکان وجود دارد که با دادن کمکهای خیریه به نیازمندان مانند گورخواب ها و کارتن خوابها و کودکان کار و خانواده های بی سرپرست و سایر نیازمندان سفره های رنگین خودمان را با آنها شریک شویم. چه بهتر از اینکه هدایای رنگی و گوناگون را به کسانی بدهیم که نیاز واقعی دارند و خوشحالی و برکت ناشی از این کمک را برای دور کردن بلا و آوردن برکت به سر سفره جامعه ایرانی استفاده نماییم.
فراموش نکنیم که سالها از عدم توجه و دوری از یکدیگر را پشت سر گذاشته ایم. بیایید برگشت دوباره برکت به سفره های خودمان را تجربه کنیم که ناشی از شریک شدن شادی و خوشبختیمان با نیازمندان بوده است. با رجوع به اصل خودمان بدانیم که انسان موجودی اجتماعی است و تا وقتی که خوشبختی اش را با بقیه شریک نشود سفره اش برکت ندارد. سالهاست که همسایه ها از حال همدیگر خبر ندارند. درست است که صله رحم و دید و بازدید در این نوروز تعطیل خواهد بود. ولی به سیره بزرگان فامیلها فرستادن هدایای مادی و هدیه های دیگر به نیازمندان راههایی دارد که ملت بزرگوار ایران بهتر می دانند.
جناب آیت الله العظمی خامنه ای و رییسجمهوری محترم جناب روحانی
اینجانب به عنوان فعال اجتماعی و یکی از افراد جامعه ایرانی دغدغه ضعیفترین قشر جامعه را که کارتن خوابها و گور خوابها و مستمندان جامعه به طور کل را دارم. در مورد ویروس کرونا و بحرانی ناشی از آن در حال حاضر همه توجهها به حل این معضل می باشد و ترس از این است که در میان این کارزار ضعیفترین قشر جامعه بدون حمایت بماند.
و لذا خواهشمندم در حل این بحران توجهی خاص به این قشر محروم و مظلوم کنید. چرا که این قشر توانایی محافظت از خود را ندارد. از تمامی اقشار جامعه علی الخصوص برنامه ریزان و صاحبان قدرت خواستار اجرای طرحهای حمایتی ضربتی برای آنان را دارم. چرا که نوشدارو بعد از مرگ سهراب اثری ندارد.
اگر این قشر دچار و گرفتار این بلای طبیعی شود دیگر حل این بحران بسیار سخت خواهد شد چون امکان درمان آنان کم است و برای ریشه کردن این بحران این تدبیر لازم است.
من در پستهای قبلی ام به فضای منفی و تاثیر آن در رکود و نخوت حاکم بر فضای کشورمان اشاره کردم. ولی خبرهای خوش کم نیستند و غرور آفرینان کشورمان به افتخار آفرینی ادامه می دهند. خبرهای خوش متاسفانه خریداری ندارند به همین دلیل رسانه های داخلی و خارجی به پول در آوردن از خبرهای منفی ادامه می دهند.
من با افتخار می گویم که یک بلای طبیعی باعث شد که حرفی را که سعدی در قرنها پیش زد به اثبات رسید.
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
اینجاست که امید می آید وسط ونشان می دهد.
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین اباس زیباست نشان آدمیت
با عرض تبریک به خلق چین و جامعه بشری می بینیم که این جامعه بشری پسران و دخترانی در خود پرورش داده که بعد از آمدن بلایی طبیعی به دفاع از کیان بشری پرداخته و سعی در رفع شر می نمایند. لازم به توضیح نیست که منظور من کادر پزشکی است که در خط اول نبرد با ویروس کرونا قرار دارند و بادفاع از شرافت خود و قسم حرفه ای که خورده اند با دفاع از مردم عادی به مانند سربازانی جان برکف در این جبهه مبارزه می نمایند. و چه جنگی خوشتر و چه جبهه ای پاکتر از دفاع از آرمانها بدون کشتار و خونریزی و خرابی و در جهت آبادانی و خدمت به همنوع می تواند باشد.
اما امید به اینجا ختم نمی شود و نوید همکاریها و همدلیهای بیشتر در جهت آبادانی و سازندگی و نه جنگ و تخریب همنوعان و برتری طلبی از جمله دست آوردهایی که می توان در این جبهه خوش یمن و پاک جستجو کرد. قسم پزشکی عدم آسیب به همنوع در هر شرایطی و تلاش برای خدمت به همنوع در هر شرایطی پیوند خوش یمنی را تشکیل می دهد که شعار و آرمان اصلی در مبارزه با این ویروس می توان دید.
من این ویدیو کلیپ را تا ته دیدم و به شما هم توصیه می کنم به جای جو گیر شدن و تلاشهای ناموفق در جهت ایجاد یک جامعه اید ه آل واقعیات را در نظر بگیریم و بدانیم کجا ایستاده ایم. من که عرق شرم بر تنم نشست. از برج عاج به پایین بیایید تا چشمهای کوچکش چند قدم راه است و لازم نیست این نگاه آشنا را در فاصله ای بعید جستجو کنیم. مردم به نان شبشان محتاجند و ما مثل ملکه ماری آنتوآنت می گوییم اگر مردم نان ندارند بیسکویت بهشان بدهید.
پر خروستان را باور کنیم یا یا قسم حضرت عباستان را. همه مشکلات دنیا را از داخل جای گرمتان خارج از گود حل می کنید و مردم دارند توی آتش برشته می شوند. هیچوقت شده به چشمهایشان نگاه کنید و بگویید اینها می توانند پدر مادر برادر خواهر و بچه های خودم باشند.
خانه از پای بست خراب است و شما دارید خرج آفتابه و لگن می کنید. تئوریسین های گرامی به فکر نان شب مردم باشید که خربزه آب است.
با که باید گفت کهاین چشمها آینده ای روشن خواهند داشت و معنای آرزو را خواهند دانست نه به کمک افرادی که از برج عاج نشسته و دستور برادر کشی و خونریزی می دهند بلکه به توسط مردمی که معنای گرسنگی و درد را چشیده اند.
با احترام خدمت تمام از دست رفتگان و شهدا در حادثه ناگوار شهادت سردار سلیمانی و حوادث متعاقب آن
من به عنوان یک ایرانی بسیار خوب مکتب سردار سلیمانی و هدفی را که او پایش جنگید و زندگی کرد و شهید شد را می شناسم. حرفهای ناگفته ای وجود دارد که شروع به گفتنشان نموده ام. در زمان حمله صدام به ایران وعده تسخیر ایران در عرض یک هفته را همگی به یاد داریم. این توهم با شکسته شدن حصر آبادان و فتح خرمشهر در هم شکسته شد. در روزگاری نه چندان دور ۱۲۰ نفر ایرانی هفته ها جلوی ارتش منظم صدام را گرفتند و از توهم صدام یک باتلاق و سرابی بیش باقی نگزاشتند.
فلسفه آن زمان دفاع از ناموس و حفظ خاکمان بود. ولی همانهایی که در کنار همرزمان شهیدشان جنگیدند بعد از شکست صدام در خرمشهر به این باور بودند که جنگ باید تمام شود و صلح پذیرفته شود چرا که آنها جنگ را برای دفاع می کردند و نه برای کشور گشایی. ولی به دلایلی مانند پیروزی بر صدام و دادن درس عبرت برای بقیه و غیره جنگ ادامه پیدا کرد و نتیجه اش این بود که با تلفات فراوان مانع از دست دادن یک وجب خاکمان شدیم.
لذا برای جلوگیری از خونریزی و کشتار بعضاً لازم است که صلح را پذیرا باشیم و همانطور که شجاعتمان را در جنگ نشان داده ایم در صلح نیز نشان بدهیم.
بنا بر این اگر هر دشمنی دست دوستی به سمت ما دراز کرد و خواهان صلح بود من اکیداً توصیه بر فشردن دست او می کنم. در این دنیا صد دوست کم است و یک دشمن زیاد.
اگر ما سردار سلیمانی و ۱۲۰ شهید خرمشهر داریم ترسی برای صلح نداریم چرا که همانطوریکه مشاهده فرمودید در دفاع ما حرفهای زیادی برای گفتن داریم و حالا لازم است که اراده خود را جزم کنیم و نشان دهیم که در آباد کردن کشورمان هم همان توانایی را داریم. از مرگ نمی ترسیم ولی برای زندگی تمام تلاشمان را می کنیم چرا که همانطور که مرگ حق است زندگی نیز حق است و کسی که خودکشی می کند مسلمان از دنیا نمی رود.
هرچه از مرگ گفتیم و به استقبالش رفتیم بس است بیایید الگوهایی خوبی برای نسلهای بعدی باشیم دیگر از مرگ و نیستی حرف نزنیم و آن را نه برای خودمان و نه برای کس دیگری نخواهیم. به امید روزی که به جای مرده باد از زندگی و سازندگی تنها حرف بزنیم و آن را برای خودمان و بقیه آرزو کنیم.
با آرزوی برادری و صلح پا برجا نه تنها برای کشور عزیزمان ایران و منطقه خاورمیانه بلکه برای تمام دنیا.
من یک ایرانی هستم و به عنوان یک انسان شرمنده رفتار خشونت بار و قتل عام مردم بی گناه کرد هستم. در جنگ هر کار ضد بشری جایز نیست. آیا ما فراموش کرده ایم بهایی را که کردها برای مبارزه با داعش پرداخته اند. جامعه بشری و ملل آزاد جهان چطور تاب می آورند که یک همچنین واقعه شرم انگیز بشری در جلوی چشمانشان رخ بدهد و سکوت اختیار کنند .
آیا تا وقتی که کردها مردانه در برابر داعش ایستادگی می کردند ارزش زنده بودن داشتند و حالا دیگر مهره سوخته و ارزشی برای زندگی ندارند. من به ملت ترکیه و استقلال مرزهای ترکیه احترام می گزارم ولی این بدین معنا نیست که یک ارتش منظم وارد مرزهای کشور دیگری شود و استقلال کشور دیگری را به خطر بیاندازد و جنایات جنگی مرتکب شود که از استقلال و تمامیت مرزی کشورش دفاع کند.
این یک سنگ بنای لغی را برای تمامی دنیا می گزارد که کشورها خودسرانه حق زیر پا گزاشتن حقوق بین المللی و اولیه بشری را دارند هر وقت که به نفعشان باشد.
بله جناب اردوغان تروریست خوب و بد نداریم همانطور که تروریست حکومتی و غیر حکومتی هم نداریم. تروریست در هر نوعش محکوم و مورد محاکمه است. چه در نزد وجدانهای بیدار و چه در هر نوع دادگاه عادل بی طرف. تمامیت مرزی ترکیه تا وقتی پایدار است که تمامیت مرزی کلیه کشورهای منطقه پایدار باشد.
من مایلم زنگ خطر را به صدا در آورده و خطر پیدایش یک جریان شبه داعش و پیدایش یک یک تجربه نظیر تجربه صدام دیگر را اعلام نمایم. من مایلم به برادران ترک و جناب اردوغان اعلام کنم که من هیچ دشمنی با ملت برادر و بزرگوار ترکیه ندارم ولی رطب خورده منع رطب کی تواند کند. اگر ما زخم خورده تروریسم هستیم نمی توانیم با روشهای تروریستی به جنگ تروریسم برویم.
جهان متکثر امروز لزوم خونسردی و تساهل و تسامح را به همگان گوشزد می کند. من که امروز این خطر را گوشزد می کنم در موارد مشابه نیز این کار را کرده ام و این به معنای دشمنی و زیر پا گزاشتن تمامیت مرزی و استقلال ترکیه نیست بلکه به معنای زنگ خطر برای تمامیت مرزی کلیه کشورهای منطقه منجمله ترکیه است.
جریان خشونت بی منطق و کشتار افراد بی گناه جز ایجاد یک چرخه معیوب و ناقص خونریزی و تخریب بی امان چیز دیگری در پی نخواهد داشت. ملت برادر و بزرگوار ترکیه از عظمت و بزرگی تاریخی و به عنوان الگو در منطقه هستند که رفتارهای غیر منطقی و احساسی در برخورد با موضوعاتی نظیر تروریسم نه تنها مشروعیت بلکه وجود یک ملت عظیم با سابقه بی نظیر تاریخی را به خطر می اندازد. در شجاعت و جنگاوری برادران ترک شکی نیست ولی هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. لشکر کشی در برابر یک دشمن ضعیف وبی دفاع زیر پا گزاشتن اصول اولیه انسانی و بین المللی یک بداعت جدیدی در دنیا ایجاد می کند و تمامیت مرزی و چهره ملت و دولت ترکیه را مخدوش می سازد.
زبان پارسی زبان شعر و غزل و زیبایی است. من امروز پستی را خواندم که پشت مرا به لرزه انداخت و مایلم آن را با شما در میان بگزارم. فردی گلایه می کرد که به خاطر توهین به اعتقاداتش دیگر حاضر به تساهل وتعامل نیست و خودزنی کرده و به ناموس خودش هم حتی توهین کرد. چند نکته را لازم است یاد آور شوم:
۰۱ دشمنان نادان سعی در کاشتن باد و درو کردن طوفان دارند.
۰۲ مبارزان و افراد از گروههای مختلف به این سیاست قدیمی تفرقه بیانداز و حکومت کن واقفند.
۰۳ با دامن زدن به اختلافات ظاهری سعی در پنهان کردن واقعیات و منحرف کردن افکار عمومی دارند.
۰۴ مشکلات امروز ایران با توهین و فرافکنی حل نمی شود.
۰۵ ما راه را تاکنون درست آمده ایم که دشمن آخرین تیرهایش را در مقابل ما می آزماید.
۰۶ مسایل اصلی جامعه ایران نه به تار موی خانمها و یا اعتقادات قابل احترام شریعت مسایل دینی بر می گردد.
۰۷ همانطور که ایمانی که بسته به تار مویی است ایمان واقعی نیست. همانطور هنجار شکنی و فرافکنی و توهین به اعتقادات عامه مردم کار دو دسته می تواند باشد: عوامل خود فروش دشمن که عامداً به اختلافات دامن می زنند و یا افراد ره گم کرده ای که آب در آسیاب دشمن می ریزند.
۰۸ ایمان راستین و حقانیت شما با هنجارشکنی و یا دامن زدن به اختلافات به دست نمی اید.
۰۹ دوستان فراموش نکنید قیمتی را که میهنمان را پرداخت کرد وقتی که اختلافات غلبه کرد بر همکاریها و هم دلیها.
۰۱۰ من کاری به آیت الله العظمی خامنه ای و یا علی حضرت رضا پهلوی ندارم که من با عمل احترامم را به آنها ثابت کرده ام. صحبت من با همه دوستان است منجمله آیت الله العظمی خامنه ای و علی حضرت رضا پهلوی است. در این مقطع تاریخی فرصتی به دست آمده است که با هم دلی و کمک همدیگر ایران را آباد کنیم. اگر از فرصت استفاده کنیم ایران ما برنده خواهد شد. بله صدماتی که هر دو فردی که نام بردم خورده اند در جریان انقلاب بر همگان آشکار است و چیز پنهانی نیست. اما حالا وقت پرداختن به مسایل شخصی نیست. عفو و بخشش از بزرگترهاست. ما باید ببینیم که بالاترین مقاماتی که مردم به عنوان مرجع می شناسند آیا می توانند دور یک میزبنشینند و با هم برای آینده کشوری که نمایندگی آش را دارند به مذاکره بپردازند. اگر ما از بزرگانمان این بزرگواری و بخشش را ببینیم بعد می توانیم از ایران و ناموس ایرانی حرف بزنیم. من شخصاً تمامی توانم را برای این مذاکره میمون به کار می گیرم.
How much can we save you with Microsoft Dynamics 365 Remote Assist? Book an assessment with a @Microsoft Dynamics 365 expert from Everlasting Fairytale.
Before you drain your IT budget on a shiny new cloud solution, it would help to know if the solution can be seamlessly integrated into your tech infrastructure and if it will yield a significant ROI. Book a free consultation with one of our cloud experts to assess your cloud needs.
What can AI do for you? From streamlining operations to improving cyber resilience, AI tech can be an invaluable asset to your business. See for yourself by scheduling a free demo of our cutting-edge AI solution.
The new hybrid work landscape requires companies to rethink many of the traditional elements that defined their business culture. Failure to adapt can significantly impede growth and talent retention. We can help you understand what you can do to better align your company culture with the modern work landscape. Book a complimentary consultation with one of our experts today.
A majority of CISOs report being stressed at work, with 65% admitting work-related stress issues are compromising their ability to protect their organization.
Greg Brockman needed a win. In 2017, Brockman—then chief technology officer of OpenAI, a 50-person nonprofit at the time—was worried about getting left in the dust by bigger rivals like DeepMind, an AI lab owned by Google’s parent company, Alphabet. He also was concerned that OpenAI might fall …