از لابلای صحبتهای من حتماً متوجه شده اید که من احترام خاصی برای امام و انقلاب داشته و دارم و خواهم داشت. ولی بد نیست که به حرفهای علیحضرت رضا پهلوی هم گوش بدهیم و قضاوت با شماست. من به صراحت عرض می کنم که انقلاب را ناشی از میل به تغییرات و تحولات اساسی در روابط اجتماعی می دانم.
ولی به نظر من این تحولات وقتی بنیادی است که توامان با گفتگو و اصلاحات آرام باشد و نه با خونریزی و تخریب. چرا که از خونریزی جویهای خون و از تخریب چرخه کین و خونخواهی به وجود می آید. فلذا باید دانست که هر گونه تغییری وقتی دایمی و پابرجاست که اصولی که برای آن خواستار تغییر نظام و حرکت به سوی آن هستیم اول از همه خودمان به آن پایبند باشیم و تحت هیچ شرایطی از آن تخطی ننماییم.
سوال است که در طول تاریخ حرکات اجتماعی فراوانی برای تغییر به وجود آمده است ولی خر همان خر است و فقط پالانش عوض شده. دلیلش این است که در طول زمان مظلوم که بر علیه ظالم قیام کرده خودش به ظالم تبدیل شده و نیاز بوده که مظلومین دیگر او را از تخت قدرت به پایین بکشند. چرا که واعظ غیر متعظ مانند کار بدون ثمر و یا درخت بدون بار و میوه می باشد. چرا که افراد بعد از رسیدن به قدرت از شرایط بازی که آنها را به قدرت رسانده عدول کرده و به بازی با شرایط قدیم ادامه میدهند .
اگر ما به اصل سازندگی و عدم خونریزی و برابری نه به معنای وارداتی آن که همه از هر نوع نعمتی باید برخوردار باشند بدون اینکه زحمتی بکشند، و یک عده کارکنند تا عده دیگر را روزی دهند. ما باید به شایسته سالاری و ارزش به افرادی که ارزش افزوده ای را برای جامعه می آورند به نسبت تلاششان داشته باشیم. این بدین معناست که همه اقشار جامعه حق داشتن و براوردن نیاز اولیه خود را باید داشته باشند و یک رفاه اولیه باید در جامعه فراهم شود.
ولی این به معنی ایستایی و سکون جامعه در این نقطه نیست بلکه به معنی شروع اصلی نقطه بالیدن و پرورش جامعه است که بعد از رسیدن به این نقطه هر کسی باید بر اساس شایستگی اش از نعمات و منابع جامعه بهره مند شود. یعنی حق همزیستی و و احترام به هم باید در یک جامعه به عنوان اصل اساسی پذیرفته شود ولی افراد باید به نسبت بهره وری و ارزش افزوده ای که ایجاد می کنند از منابع سهم ومنفعت ببرند.
متاسفانه ما شاهد افراط و تفریطهایی در این زمینه د ر جامعه بشری بوده ایم. چرا که همانگونه که همه افراد جامعه باید در پویندگی و بالندگی آن سهیم باشند همانطور هم افراد نباید تصور کنند که جامعه به دیگران و یا به آنها حق سواستفاده از زحماتشان را میدهد. این بدین معناست که اگر که شما بنا بر اصل حقوق بنیادین بشر از حقوق اولیه بشری بر خوردار شوید داستان به همین جا ختم نمی شود و جامعه باید بسترهایی را فراهم کند که همه اقشار جامعه علیرغم رنگ جنس و قومیت و شرایط جسمانی و روحی حق شرکت در پویایی و بالندگی جامعه را داشته باشند و به نسبت مشارکتی که در این امر دارند از منابع سهمی برایشان در نظر گرفته شود.
دریک جامعه شایسته سالار هیچ فردی فراموش و عقب نگه داشته نمی شوند و در ضمن به هیچ فردی اجازه تخطئه و تجاوز به حریم دیگران داده نمی شود. به عبارت دیگر هرکس در جای خودش قرار می گیرد و هیچ کس جای دیگری را اشغال نمی کند.
به امید روزی که با شایسته سالاری و با احترام به حقوق بنیادین بشری جامعه ای در خور زیستن برای خودمان و همه اقشار دیگر اجتماع بنیان نهیم.
با احترام،
هوتن دهبنهء
Tags: فقر و مبارزه با آن, فرهنگ پویای ایرانی, ایران سربلند, ایرانسربلند
Leave a Reply