Morteza Tabatabaee, [Apr 16, 2022 at 3:15 PM]
Term two 2022) will begins on Saturday 30/April/2022.
If not enrolled already, please do so at your earliest.
Enrolment URL: https://plswa.org.au/
#انجمنایرانیاناسترالیایغربی
Morteza Tabatabaee, [Apr 16, 2022 at 3:15 PM]
Term two 2022) will begins on Saturday 30/April/2022.
If not enrolled already, please do so at your earliest.
Enrolment URL: https://plswa.org.au/
#انجمنایرانیاناسترالیایغربی
به نام خدا
من در هفت سال پیش این مقاله را نوشتم . به عقیده من امروز هم این مقاله می تواند مورد استفاده قرار گیرد. لابد می پرسید که در آن زمان برجام چه نفعی برای مملکت داشت که ما بخواهیم وارد مذاکرات دیگری بشویم. اول از همه برای رفتن پیش قاضی طرفین دعوا باید به آن محکمه بروند. اگر برجام هیچ نفعی نداشت حداقل منفعتش دوری از رویایرویی نظامی در منطقه و ایجاد یک درگیری نیابت از سوی قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای که بالقوه توانایی تبدیل به جنگ جهانی سوم را داشت می باشد.
اگر سیاست منطقه ای و جهانی شما با سیاست و جهت گیری دستگاه وزارت خارجه اتان همسو نباشد کوچکترین شانسی برای موفقیت در دنیای امروز ندارید. موفقیت بزرگ برجام همسو کردن این دو جهت گیری بود. به همین دلیل هم حریفان سیاسی به تخریب این روابط کوشا بودند.
ما بعد از انقلاب سیاست یکپارچه و کلی در مسایلی مانند منافع ملی نداشتیم. بحث جدایی سیاست از دین به همین منظور پیش می آید که یا شما باید بر اساس منافع ملی حرکت کنید و یا بر اساس مصالح ایدئولوژیک.
شعار غلط و بسیار منحرف کننده و خطرناک که امام می داد که اقتصاد مال خر است نمونه ای از این گونه تضادها می باشد. من امام را به عنوان یک رهبر و انسان قبول دارم. همانطور که در مکتب او هیچ کس کامل و ایده آل نبود و بشر را جایز الخطا می داست. من این شعار امام را یکی از خطاهای او می دانم.
وقتی که تفاوت این دو روش مخصوصاً در زمانی که با هم تداخل می کنند روشن نباشند همین مسئله پیش می آید که ما شاهدش هستیم. یعنی به هرز رفتن نیرو و صرف هزینه هنگفت برای یک معاهده بسیار موفق.
چه چیزی باعث به وجود آمدن شکست برجام شد. ما تجربه شکست قراردادی شبیه آن را هم در سال ۲۰۰۳ داشتیم که در آن همان سیاست چند دهه اخیر مانع از دست یابی به صلح پایدار از بین رفتن یک فرصت بین المللی شد. در آن زمان اروپاییها خاطی بودند و از قرارداد خارج شدند و در این زمان آمریکاییها. و در طول تاریخ همه مصیبتهای ما از انگلیسیها است و سایر توجیهات که به پشیزی نمی ارزد.
ما باید تکلیف را روشن کنیم که آیا ما می خواهیم هزینه یک سری سیاست اشتباه خودمان را بدهیم یا با قبول سهم خود در شکست به یک بلوغ فکری برسیم که باعث پیروزی مداوم توانمندی دائمی ما می شود. شما برای به دست آوردن هر چیزی باید هزینه ای پرداخت کنید. بدون رنج گنج میسر نمی شود. بنابر این باید بدانیم که بدون اینکه تصور روشنی از هدف نهایی و صورت مسئله داشته باشیم نمی توانیم که به نتیجه مطلوبی برسیم. دلیل موفقیت سیاست انگلیس در طول قرنها تداوم و تکامل آن در قرون متمادی است. شما بعد از حدوداً چهار دهه که تاریخ مصرف حکومت در ایران است می خواهید که حکومت را تغییر بنیادین بدهید. تا حکومتی می آید که نزج اجتماعی بدهد و یک دستگاه سیاسی ایجاد کند باید عوض شود چرا که تداوم یک حکومت باعث ایجاد یک امنیت که لازمه پیشرفت می باشد می شود.
و شما با این تصور باطل که اینها که بروند یک حکومت بهتر ایجاد می شود تمامی منابع جامعه را از بین می برید. بله از ماست که بر ماست. ما اگر خودمان به خودمان رحم نکنیم و منافع خودمان را پاسداری نکنیم هیچ ناجی خارجی نمی آید تا تنبان ما را بالا بکشد.
قرنها به دنبال یک توهم جامعه ایده آل تمامی فرصتهایمان را سوزاندیم در صورتی که در واقعیت هیچ حکومتی ایده آل نیست و حکومتهادرا باید مجبور به اصلاحات کرد. بنابراین اگر ما در سیاستهای خود شکست خورده ایم باید آن را در جهانبینی و نگاه خود به دنیا جستجو کنیم نه در طمع و آز بیگانه.
با عذر از استفاده از این مثل و گرنه تا قیامت خر همان خر است و پالانش فقط عوض می شود.
ما جنگجویان خوبی هستیم ولی باید یاد بگیریم که قهرمانان صلح نیز باشیم و در پناه صلح منطقه ای و جهانی به پیشرفت درازمدت و پایدار برسیم.
ارادتمند،
هوتن دهبنهء
In the Name of God
I would like to draw your attention to history of our religion. Imam Ali and our great prophet are the first people who consider the rule of law and teaching of God in their life. They consider themselves equal with any people in the street. Exactly they are people who lead by setting high bars and best examples. This means any person who would like to follow their custom is equal with any people in the street in front of law. Therefore king and burglar are equal in front of law.
I would like to explain another story of considering the long term benefit of nation by signing the peace deal in the Ohod fight through our great prophet. There are several instances in that our prophet chooses peace instead of confrontation. Any Moslems knows that Imam Ali the righteous was 99% forgiveness and 1% fight.
Hence any leader can choose peace instead of war. Our nation does not scare to fight but we are always a peaceful nation and our symbols are peaceful. Selection between destruction of a regional war and peace is a logical choice base on our law, teaching of God and our custom. This is true that there were a scenically relationship between Iran and west however it does not mean that this relationship should last forever.
In our era everything is interconnected and nations have connection with each other. If our world is dependent on usage of electricity nobody say we use American electricity. Everybody respect Edison for his courage and service to humanity. But using this discovery is a necessity not a luxury.
If anybody abuses one side of the relationship this would show the weak point of that side. You could not shift your responsibility toward your nation and country to other side of this equation. May God bless Iran with peace love and harmony.
Hootan Dehbonei
من در مقاله قبلی به مقوله شایسته سالاری پرداختم. و اما چرا گزینه شایسته سالاری یکی از بهترین گزینه ها برای جامعه متعالی و رو به رشد است. وقتی که هرکس به تناسب منفعتی که به جامعه می رساند از جامعه منتفع شود این به عنوان بهترین انگیزه برای بهتر شدن و تعالی جامعه می باشد. چرا که افراد به یک میزان و با یک معیار سنجیده می شوند. و ملاک اگر بر بهره وری و منفعتی که به جامعه می رسند باشد این معیار به اندازه کافی قابل انعطاف می باشد که چتر بزرگی را برای میزان و سنجش سهم افراد از منابع را داشته باشد.
به نظر من این راه حل حلقه گم شده میان سوسیالیسم و کاپیتالیسم می باشد که می تواند منجر به ایجاد یک تئوری جدید شود. این بدین معناست که ارزشهای یک گروه و در این مورد خاص اجتماع با هویت شخصی و فردیت تک تک افراد جامعه در ارتباط قرار می گیرد. بدین معنا که هر کدام از ارزشهای اصولی و بنیادین جامعه بشری که تاکنون تعریف شده اند به نحوی منطقی با یکدیگر تعریف می شوند و نه جداگانه. و به عبارت دیگر از خوبیهای هر دو تئوری برخوردار شویم و از نقاط ضعف آنها دوری جوییم.
این به شرطی است که بهره وری در معنای واقعی و به قول بازار ارزش روز سنجیده شود. این امر مانع از اختلافات قومی و جنسی و مذهبی و توانایی جسمی و روحی و غیره می شود. چرا که معیار براساس هیچ گونه سنجش تبعیض برانگیزی بنا ندارد و پایه اش بر اساس منفعت جمعی و نه یک گروه و یا فرد خاص می باشد. در ضمن بهره وری افراد را می توان بر اساس گروهی که به آن تعلق دارند و شرایطی که آن گروه دارد تعیین کرد و نه بر اساس معیار های کلی و بدون دقت. این به این معناست که تعریف بهره وری بسیار جزیی و دقیق است و به صورت قابل انطباق با شرایط هر فرد و گروهی که آن فرد به آن تعلق دارد می باشد.
وقتی که بهره وری به صورت جزیی تعریف شود دیگر هیچ گروهی بر گروه دیگر برتری ندارد چون همگی به میزان توانایی اشان در سازندگی و پویایی جامعه شریک می باشند و یک معیار سنجش نسبی به عنوان اصل شناخته می شود و نه یک معیار مطلق. چرا که هرگاه معیار مطلق بنای کار شود جای تعابیر خاص از آن هم باز می شود و پای تبعیض و فرق و اختلافات باز می شود. در صورتی که اگر میزان سنجش یک اصل نسبی و نه مطلق باشد قابل تسری به تمام امور است و در ضمن دست قانونگذار باز است که با توجه به شرایط زمان و دیگر متغیرها به همراه تواناییهای حرفه ای خود قوانین را بگزارند و اجرای این قوانین نیز راحت تر است چرا که قوانین براساس واقعیات و نه ایده آلها و شرایط خاص در نظر گرفته شده و چون قانون سیال است و بر اساس متغیرها شکل گرفته شده است توانای پوشش نیازهای گروه بیشتری را دارد.
میتوان بهره وری را بدون در نظر گرفتن تبعیضها تعریف کرد که شامل تعریف گروهی برای هر گروه خاص و نه یک تعریف کلی برای تمامی گروهها کرد. چرا که گروهها شرایط خاص خودشان را دارند و لزوماً بهره وری یک گروه در آن گروه خاص معنا می پذیرد. چرا که برای سنجش درست شما سیب را با سیب و پرتغال را با پرتغال مقایسه می کنید و سنجش سیب و پرتغال امری عبث و خلط مبحث است. این امر می تواند از بعضاً ناآگاهی و یا تمایل به سواستفاده از مفاهیم باشد.
این به این معنا نیست که جامعه گروه بندی و طبقه بندی شود و افراد حق رفتن به گروههای عالی تر و مقامات بالاتر را ندارند. و افراد در هر گروهی که به دنیا آمدند در همان گروه نیز از دنیا خواهند رفت. بلکه به این معناست که هویت فردی و جمعی شخص در رابطه ای مستقیم با منفعت آن شخص از منابع اجتماع دارد و به میزان بهره وری و میزان انتفاعی که به جامعه می رساند می باشد. بر اساس این تعریف افراد توانایی تغییر در وضعیت شخصی خودشان را بر اساس تاثیرات مثبتی که در جامعه می گزارند را دارند. و آنها بر اساس لیاقت فردی و نه بر اساس حق خدادادی که با آن به دنیا می آیند سنجیده می شوند.
من صراحتاً اعلام می دارم که موافق هیچ گونه حقی که براساس تولد باشد نیستم و ارزش افراد را به لیاقت فردی و اکتسابی و انتخابی و نه براساس انتسابی و ژنتیکی می دانم. چه بسا افرادی که با سو استفاده از مقام و موقعیت خود شایستگیهایشان را زیر سوال می برند و چه افرادی که در کوره امتحان لیاقت و شایستگی خود را ثابت کرده و به مانند گلهای زیبا از میان گنداب و مرداب شکوفا می شوند.
سگ اصحاب کهف با مردم بنشست و مردم شد
پسر نوح با بدان بنشست وخاندان از کفش برون شد
ارادتمند،
هوتن دهبنهء
از لابلای صحبتهای من حتماً متوجه شده اید که من احترام خاصی برای امام و انقلاب داشته و دارم و خواهم داشت. ولی بد نیست که به حرفهای علیحضرت رضا پهلوی هم گوش بدهیم و قضاوت با شماست. من به صراحت عرض می کنم که انقلاب را ناشی از میل به تغییرات و تحولات اساسی در روابط اجتماعی می دانم.
ولی به نظر من این تحولات وقتی بنیادی است که توامان با گفتگو و اصلاحات آرام باشد و نه با خونریزی و تخریب. چرا که از خونریزی جویهای خون و از تخریب چرخه کین و خونخواهی به وجود می آید. فلذا باید دانست که هر گونه تغییری وقتی دایمی و پابرجاست که اصولی که برای آن خواستار تغییر نظام و حرکت به سوی آن هستیم اول از همه خودمان به آن پایبند باشیم و تحت هیچ شرایطی از آن تخطی ننماییم.
سوال است که در طول تاریخ حرکات اجتماعی فراوانی برای تغییر به وجود آمده است ولی خر همان خر است و فقط پالانش عوض شده. دلیلش این است که در طول زمان مظلوم که بر علیه ظالم قیام کرده خودش به ظالم تبدیل شده و نیاز بوده که مظلومین دیگر او را از تخت قدرت به پایین بکشند. چرا که واعظ غیر متعظ مانند کار بدون ثمر و یا درخت بدون بار و میوه می باشد. چرا که افراد بعد از رسیدن به قدرت از شرایط بازی که آنها را به قدرت رسانده عدول کرده و به بازی با شرایط قدیم ادامه میدهند .
اگر ما به اصل سازندگی و عدم خونریزی و برابری نه به معنای وارداتی آن که همه از هر نوع نعمتی باید برخوردار باشند بدون اینکه زحمتی بکشند، و یک عده کارکنند تا عده دیگر را روزی دهند. ما باید به شایسته سالاری و ارزش به افرادی که ارزش افزوده ای را برای جامعه می آورند به نسبت تلاششان داشته باشیم. این بدین معناست که همه اقشار جامعه حق داشتن و براوردن نیاز اولیه خود را باید داشته باشند و یک رفاه اولیه باید در جامعه فراهم شود.
ولی این به معنی ایستایی و سکون جامعه در این نقطه نیست بلکه به معنی شروع اصلی نقطه بالیدن و پرورش جامعه است که بعد از رسیدن به این نقطه هر کسی باید بر اساس شایستگی اش از نعمات و منابع جامعه بهره مند شود. یعنی حق همزیستی و و احترام به هم باید در یک جامعه به عنوان اصل اساسی پذیرفته شود ولی افراد باید به نسبت بهره وری و ارزش افزوده ای که ایجاد می کنند از منابع سهم ومنفعت ببرند.
متاسفانه ما شاهد افراط و تفریطهایی در این زمینه د ر جامعه بشری بوده ایم. چرا که همانگونه که همه افراد جامعه باید در پویندگی و بالندگی آن سهیم باشند همانطور هم افراد نباید تصور کنند که جامعه به دیگران و یا به آنها حق سواستفاده از زحماتشان را میدهد. این بدین معناست که اگر که شما بنا بر اصل حقوق بنیادین بشر از حقوق اولیه بشری بر خوردار شوید داستان به همین جا ختم نمی شود و جامعه باید بسترهایی را فراهم کند که همه اقشار جامعه علیرغم رنگ جنس و قومیت و شرایط جسمانی و روحی حق شرکت در پویایی و بالندگی جامعه را داشته باشند و به نسبت مشارکتی که در این امر دارند از منابع سهمی برایشان در نظر گرفته شود.
دریک جامعه شایسته سالار هیچ فردی فراموش و عقب نگه داشته نمی شوند و در ضمن به هیچ فردی اجازه تخطئه و تجاوز به حریم دیگران داده نمی شود. به عبارت دیگر هرکس در جای خودش قرار می گیرد و هیچ کس جای دیگری را اشغال نمی کند.
به امید روزی که با شایسته سالاری و با احترام به حقوق بنیادین بشری جامعه ای در خور زیستن برای خودمان و همه اقشار دیگر اجتماع بنیان نهیم.
با احترام،
هوتن دهبنهء
سپاس از دوستان گرامی
گفت سهراب
خانه دوست کجاست
قلبم را نشان دادم
هر جای که باشم
آنجاست
گفتم تا به ابد
زنده ماند
چو تاتو
و یا نگاری زیبا
ماندگار
که در اوست
دوست را نیاز به حضور نیست
چو تا ابد او حاضر و جاریست
در قلبی
که می تپد برای او
و جایش سبز است
در جایگهی که
سرخی اش را از اوست
یادش گرامیست
در گوشه ای
که گرچه کوچک است
ولی به وسعت یک دنیاست
چو نفس
شکرانه اش
هزار باره
است
چرا که سعدی شاعر شیرین سخن
چنین فرمود
که در هر دمی دوشکرانه به جاست
چو دمی فرو رود ممد حیات است
و چو بیرون آید مفرح ذات
دوستی را جاییست
در در گه ازل
که در عالم غیب
نهد ذو الجلال
اجرش را به کمال
در هر حادثه ای درسی نهفته است برای یادگیری و هر کسی بر اساس دیدگاهش به مسایل از زندگی یا رنج میبرد و یا درس می گیرد. جداسازی و فاصله اجتماعی به مانند وضعیتی است که پناهجویان سالیان متمادی و برخی به طور نامحدود از آن رنج می برند.
این افراد به صورت فردی و گروهی در مراکزی که به مراتب شرایط سخت تری از شما را که هم اکنون دارید تجربه می نمایند بدون اینکه امیدی به تغییر شرایط خود در آینده نزدیک و یا حتی دور داشته باشند. بیایید هم اکنون که ادعای جامعه جهانی و وحدت انسانی می نماییم از گزشته درس بگیریم و به دیگران همانقدر حق حیات بدهیم که به خودمان می دهیم.