سپاس از دوستان گرامی
گفت سهراب
خانه دوست کجاست
قلبم را نشان دادم
هر جای که باشم
آنجاست
گفتم تا به ابد
زنده ماند
چو تاتو
و یا نگاری زیبا
ماندگار
که در اوست
دوست را نیاز به حضور نیست
چو تا ابد او حاضر و جاریست
در قلبی
که می تپد برای او
و جایش سبز است
در جایگهی که
سرخی اش را از اوست
یادش گرامیست
در گوشه ای
که گرچه کوچک است
ولی به وسعت یک دنیاست
چو نفس
شکرانه اش
هزار باره
است
چرا که سعدی شاعر شیرین سخن
چنین فرمود
که در هر دمی دوشکرانه به جاست
چو دمی فرو رود ممد حیات است
و چو بیرون آید مفرح ذات
دوستی را جاییست
در در گه ازل
که در عالم غیب
نهد ذو الجلال
اجرش را به کمال