Posts Tagged ‘Iranian Persian National’
#انجمنایرانیاناسترالیایغربی
October 14, 2021وحدت ملت در گرو برادری و بزرگواری بزرگان مملکت به دست امدنی است
July 20, 2021به نام خدا
جناب آیت الله العظمی خامنه ای
اینجانب هوتن دهبنهء استدعا دارم که با به خاطر آوردن خاطرات جنگ و خدمتی که خوزستان و وولکهای با معرفت آبادانی و سوسنگردی و بقیه خطه شهید پرور خوزستان به این مرز و بوم کرده اند از هر گونه خشونتی در برخورد با مردم گرسنه و تشنه جنوب خودداری کرده و درس برادری و بزرگواری را بار دیگر به ملت بزرگوار ایران بدهید.
این مردمی که برای تشنگی خودشان و فرزندانشان به میدان آمده اند و درخواست تقویت مدیریت و مبارزه با ناکارآمدی مسئولان در بحرانهای ایران هستند همانهایی هستند که با دست خالی سراب تصرف هشت روزه ایران را برای صدام به یک کابوس تبدیل کرده اند.
خواستار جلوگیری از برادر کشی و تبدیل یک معضل اجتماعی به بحران اجتماعی را دارم.
باشد که ایرانمان جاودانه باشد و تمامی ایرانیان در کنار یکدیگر به آبادانی و خدمت به مام وطن متحد شوند.
با احترام خدمت مردم بزرگوار مان،
هوتن دهبنهء
جشن نوروز ۱۴۰۰
March 9, 2021
جشن نوروز ۱۴۰۰
March 9, 2021
بشنو سخن عشق از مدح بلبل عاشق زیبا پرست
October 6, 2020امروز در حین گشت واگذار روزانه به مقاله ای بس دلنشین برخوردم که مایلم آن را با شما شریک شوم. مقاله در صنع و مدح بلبل حنجره طلایی ایران استاد شجریان می باشد. استاد شجریان سپاس از این داریم که در قلب ما جایی ماندنی بر جا گذاشتید و سر سفره دل ایرانیان چه خوش اطعام مساکین نمودید.
✅خنیا کجا و خاک کجا!……
دیر یا زود محمد رضا شجریان می میرد، چه دوستدارش باشیم چه دشمن اش، او می میرد. اما و هزار اما قله ای که او در آواز فتح کرده است، هرگز دیگر فتح نخواهد شد. روحی که او در سنت شعر فارسی دمیده است همچنان سیلان و غلیان خواهد داشت. او با قله های ادب فارسی زیست و خود در خنیای خسروانی خویش با آنان هم قله شد. سعدی را به بازار عاشقان و حافظ را به محفل رندان و عطار را به شهر شوریدگان و خیام را به مجلس مستان و سنایی را به کوی عارفان و فیض را به صحرای دیوانگان و عراقی را به سرای محنت سرایان و بابا ی عریان را به حلقه ی سوته دلان باز شناساند و هر شاعری را به وقت خویش، اوقات خوش نمود.
شجریان در جمع کمال، شمع اصحاب شد. شعله گرفت و درخشید. آنقدر شعر خواند که شعر شناس شد. آنقدر آواز خواند که نغمه شناس شد. حنجره ی او زخم صد خنجر تاریخ بوده است. ما بی او نمی توانستیم تحولات تلخ این زمانه را تاب آوریم. ما اگر چه با او هم تنهاییم، بی او اما تنهاتر بودیم. ما زیر چتر آوازش سرود «ایران ای سرای امید» سر دادیم. ما با ندای «همراه شو عزیز» او همراه شدیم. ما با «تفنگم را بده تا ره بجویم» او تفنگ به دست گرفتیم، خون عزیزان خود را بر دیوار دیدیم و با این همه در «شیپور صبح روشنایی» دمیدیم. با او هم بود که تفنگ هامان را بر زمین گذاشتیم و ناباورانه و با دستانی جوهرین تنها رأی خود را طلب کردیم. او هم رأی خود را طلب کرد. بماند که با ما و با او چه ها کردند.
و کیست که بگوید شجریان تنها آواز است، حاشا که چنین باشد. او «عارف» میهن و فریاد میهن بوده است.در موسیقی چاووش با انقلاب همراه شد و برای انقلاب خواند. انقلاب را که از مسیر خویش منحرف دید با او فاصله ای سخت انتقادی گرفت. ستم را که مشاهده کرد، بیداد خواند. با اثر و گوشه ی «بیداد» بر عمال بیداد نهیب زد؛
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهر یاران را چه شد
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی بر نخاست
عندلیبان را چه پیش آمد، هزاران را چه شد
گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند
کس به میدان در نمی آید، سواران را چه شد
این سان وقتی غبار بی سوار شد و سرا بی کس و دشت پرملال و شب بی سپیده، به قاصدک پناه برد. از او کسب خبر کرد که؛
قاصدک هان چه خبر آوردی
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی اما اما
گرد بام و در من بی ثمر می گردی
او آوازی را چاشنی این تصنیف کرده بود و بیتی را از سعدی برگزیده بود که کل تاریخ فقاهت را با آن شماتتی تام می کرد. و بیت این بود؛
جماعتی که نظر را حرام می گویند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
پس از او هر بار که فرصتی حاصل می شد از خواندن مرغ سحر این پرنده ی نالان وطن نیز برای ایران و خاک ایران و مردم ایران دریغ نورزید. هر بار بلندتر و رساتر، بی باک تر و خشماگین تر. و مردم هم با او بلندتر و رساتر، بی باک تر و خشماگین تر مرغ سحر خواندند و نالیدند و داغ خود را با او تازه تر کردند.
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
کار از کار که گذشت و جامعه را سرد و زمستانی دید، و سرها را که در گریبان نگریست، و بیداد های «سورت سرمای دی» ماهی را که تا مغز استخوان حس کرد؛ آن گونه خواند سرد، که زمستان. طولی نکشید که خانه ی خود را هم در آتش دید. هر طرف می سوخت این آتش «پرده ها و فرش ها را تارشان با پود.» زبانه های بی رحم این آتش تا عمق جان او و سرزمین او رسیده بود و از او تنها فریادی برمی آمد و دیگر هیچ. آن فریاد اما ستون های هفت اقلیم خدا را درمی نوردید تا چه رسد به بیوت جباران زمانه. شجریان همه ی اینهاست. شعر است و موسیقی است و تاریخ است و تعالی، و معانی و نگاه و نظر. او مجموع این هنرهاست، و بالاترین هنر او مردمی بودن او. آن گونه که بعد از او و به هزار دلیل بعد از او باید به زبان پیر بلخ به او گفت؛
بی تو نه زندگی خوشم، بی تو نه مردگی خوشم
سر ز غم تو چون کشم، بی تو به سر نمی شود
و آن کس که مجموع آن هنرهاست، اگر چه سرانجام خشت و خاک است بالینش، لیکن جاودانی است، در نمی پذردش خاک آن مرد خنیایی خوش لهجه ی خوش آواز را، تن می زندش. که خاک کجا و خنیا کجا!
ادبیات. امرالهی
فستیوال فیلمهای ایرانی در استرالیا
September 28, 2019پارسی را پاس بداریم
September 12, 2019به نام ایزد باریتعالی
دوستان گرامی
- زبان پارسی زبان شعر و غزل و زیبایی است. من امروز پستی را خواندم که پشت مرا به لرزه انداخت و مایلم آن را با شما در میان بگزارم. فردی گلایه می کرد که به خاطر توهین به اعتقاداتش دیگر حاضر به تساهل وتعامل نیست و خودزنی کرده و به ناموس خودش هم حتی توهین کرد. چند نکته را لازم است یاد آور شوم:
۰۱ دشمنان نادان سعی در کاشتن باد و درو کردن طوفان دارند.
۰۲ مبارزان و افراد از گروههای مختلف به این سیاست قدیمی تفرقه بیانداز و حکومت کن واقفند.
۰۳ با دامن زدن به اختلافات ظاهری سعی در پنهان کردن واقعیات و منحرف کردن افکار عمومی دارند.
۰۴ مشکلات امروز ایران با توهین و فرافکنی حل نمی شود.
۰۵ ما راه را تاکنون درست آمده ایم که دشمن آخرین تیرهایش را در مقابل ما می آزماید.
۰۶ مسایل اصلی جامعه ایران نه به تار موی خانمها و یا اعتقادات قابل احترام شریعت مسایل دینی بر می گردد.
۰۷ همانطور که ایمانی که بسته به تار مویی است ایمان واقعی نیست. همانطور هنجار شکنی و فرافکنی و توهین به اعتقادات عامه مردم کار دو دسته می تواند باشد: عوامل خود فروش دشمن که عامداً به اختلافات دامن می زنند و یا افراد ره گم کرده ای که آب در آسیاب دشمن می ریزند.
۰۸ ایمان راستین و حقانیت شما با هنجارشکنی و یا دامن زدن به اختلافات به دست نمی اید.
۰۹ دوستان فراموش نکنید قیمتی را که میهنمان را پرداخت کرد وقتی که اختلافات غلبه کرد بر همکاریها و هم دلیها.
۰۱۰ من کاری به آیت الله العظمی خامنه ای و یا علی حضرت رضا پهلوی ندارم که من با عمل احترامم را به آنها ثابت کرده ام. صحبت من با همه دوستان است منجمله آیت الله العظمی خامنه ای و علی حضرت رضا پهلوی است. در این مقطع تاریخی فرصتی به دست آمده است که با هم دلی و کمک همدیگر ایران را آباد کنیم. اگر از فرصت استفاده کنیم ایران ما برنده خواهد شد. بله صدماتی که هر دو فردی که نام بردم خورده اند در جریان انقلاب بر همگان آشکار است و چیز پنهانی نیست. اما حالا وقت پرداختن به مسایل شخصی نیست. عفو و بخشش از بزرگترهاست. ما باید ببینیم که بالاترین مقاماتی که مردم به عنوان مرجع می شناسند آیا می توانند دور یک میزبنشینند و با هم برای آینده کشوری که نمایندگی آش را دارند به مذاکره بپردازند. اگر ما از بزرگانمان این بزرگواری و بخشش را ببینیم بعد می توانیم از ایران و ناموس ایرانی حرف بزنیم. من شخصاً تمامی توانم را برای این مذاکره میمون به کار می گیرم.
هوتن دهبنهء
ایران من پاینده مانی در هر کرانه ای
August 30, 2019ایران سرزمین دلیران
وطن آبا و اجدادی
مرز شیران و
مظهر پاکی و دلاوری
گر دورم از تو امروز
تو را می بینم از هر کرانه ای
می بوسم خاکت را
را با افتخار در هر ترانه ای
تیر آرش نشسته است
در زبان هر ترانه ای
آنچه دارم از توست
وانچه تو داری ز من
همه عشق است و نیکی
گر نامت بر سر هر زبانیست
جاودانه ای افسانه ای
مرز و بوم هنری
نشان عشق و گوهری
مظهر فرهنگ وهنر
پاینده مانی و جاودانه ای
توانگرتر از هر توانگری
چرا که در بخشش
آوازه هر کرانه ای
فرزندان دلیرت
مایه افتخارند و
آماده هر ایثاری
در رهت ای جاودانه رویایی
گر نامت را می خوانم
در هر ترانه ای
آغشته می شود به بوی انگبین
زبان شعر و شاعری
گر پر آوازه ای
و در ژرفنای هر ترانه ای
یادت پر جوهر
گرانبها ترین گوهر
سوگل هر ترانه ای
گفتن از تو مایه افتخار
نامت سرچشمه لیل و نهار
۱۳۹۸/۰۶/۰۸
Iranian natural disaster
April 4, 2019Iran (Persia) Belongs to All of Iranian (Persian)
August 2, 2013In the Name of God
I would like to draw your attention to history of our religion. Imam Ali and our great prophet are the first people who consider the rule of law and teaching of God in their life. They consider themselves equal with any people in the street. Exactly they are people who lead by setting high bars and best examples. This means any person who would like to follow their custom is equal with any people in the street in front of law. Therefore king and burglar are equal in front of law.
I would like to explain another story of considering the long term benefit of nation by signing the peace deal in the Ohod fight through our great prophet. There are several instances in that our prophet chooses peace instead of confrontation. Any Moslems knows that Imam Ali the righteous was 99% forgiveness and 1% fight.
Hence any leader can choose peace instead of war. Our nation does not scare to fight but we are always a peaceful nation and our symbols are peaceful. Selection between destruction of a regional war and peace is a logical choice base on our law, teaching of God and our custom. This is true that there were a scenically relationship between Iran and west however it does not mean that this relationship should last forever.
In our era everything is interconnected and nations have connection with each other. If our world is dependent on usage of electricity nobody say we use American electricity. Everybody respect Edison for his courage and service to humanity. But using this discovery is a necessity not a luxury.
If anybody abuses one side of the relationship this would show the weak point of that side. You could not shift your responsibility toward your nation and country to other side of this equation. May God bless Iran with peace love and harmony.
Hootan Dehbonei